امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Trucking

ˈtrʌkɪŋ ˈtrʌkɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    trucked
  • شکل سوم:

    trucked
  • سوم‌شخص مفرد:

    trucks

معنی

noun
(با کامیون) باربری، حمل و نقل، ترابری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد trucking

  1. verb To traffic in
    Synonyms: peddling, trashing, transporting, trading, rigging, negotiating, exchanging, moving, bartering, handling, bargaining
  2. verb To send by truck
    Synonyms: freighting, carrying, transporting, driving, hauling, shipping
  3. noun The activity of transporting goods by truck
    Synonyms: hauling, truckage

ارجاع به لغت trucking

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «trucking» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/trucking

لغات نزدیک trucking

پیشنهاد بهبود معانی