امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Truncheon

    ˈtrʌnʃn ˈtrʌnʃn
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      truncheons

    توضیحات

    در انگلیسی آمریکایی به جای truncheon از nightstick و billy club استفاده می‌شود.

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    انگلیسی بریتانیایی باتون، باتوم، باطوم، چماق، گرز، چوب‌دستی، عصا، نیزه

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - The rioter tried to snatch the truncheon from the policeman's grip.
    - اغتشاشگر سعی کرد باتوم را از چنگ پلیس برباید.
    - Waters pressed his nightstick against the back of a man’s neck.
    - واترز عصایش را به پشت گردن مرد فشار داد.
    - He hit me with a nightstick.
    - با چوب‌دستی من را زد.
    - The police officer held his truncheon firmly.
    - افسر پلیس باتونش را محکم گرفته بود.
    verb - transitive
    قدیمی با چماق زدن، با باتون زدن
    - The police officer truncheoned the rioter to subdue him.
    - افسر پلیس اغتشاشگر را با باتون زد تا او را کنترل کند.
    - He angrily truncheoned the table.
    - او با عصبانیت با چماق روی میز زد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد truncheon

    1. noun police officer's club
      Synonyms: baton, cudgel, night stick, police baton

    ارجاع به لغت truncheon

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «truncheon» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/truncheon

    لغات نزدیک truncheon

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند