امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Try Out

ˈtraɪ.aʊt ˈtraɪ.aʊt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

phrasal verb
آزمودن، امتحان کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- Don't forget to try out the equipment before setting up the experiment.
- فراموش نکن پیش از انجام آزمایش تجهیزات را امتحان کنی.
- I’m trying out a new computer.
- دارم رایانه جدید را آزمایش می‌کنم.
phrasal verb
پرو کردن، پا کردن
- Try on the shoes to see if they fit.
- کفش‌ها رو پات کن ببین اندازته.
- What a gorgeous dress - why don't you try it on for size.
- چه لباس قشنگی. می‌خوای پرو کن ببین اندازه‌ت می‌شه؟
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد try out

  1. phrasal verb Test
  2. phrasal verb Test something to see if you like it or want to buy it
  3. phrasal verb for Be tested for a sports team
  4. phrasal verb Undergo a test before being selected; to audition
  5. verb evaluate, test
    Synonyms: appraise, audition, check out, demonstrate, experiment, fit, give a try, have a dry run, have a fitting, inspect, practice, probe, prove, put into practice, put to the test, sample, scrutinize, taste, try for size, wear
    Antonyms: abstain

ارجاع به لغت try out

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «try out» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/try-out

لغات نزدیک try out

پیشنهاد بهبود معانی