امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Tumultuous

tuːˈmʌltʃuəs tjuːˈmʌltʃuəs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective formal
پرسر‌و‌صدا، پرهمهمه، شلوغ، به‌هم‌ریخته، بی‌نظم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- a tumultuous welcome
- خوشامد پرسر‌و‌صدا
- Her tumultuous emotions made it difficult to concentrate.
- احساسات به‌هم‌ریخته‌ی او تمرکز را دشوار می‌کرد.
adjective
جنجال‌آمیز، پرآشوب، پرتلاطم، پرفرازونشیب
- The tumultuous waves crashed against the shore with great force.
- امواج پرتلاطم با قدرت زیادی به ساحل برخورد کردند.
- After a tumultuous year, she finally found peace and stability in her life.
- پس‌از یک سال پرفرازونشیب، او سرانجام به آرامش و ثبات در زندگی خود دست یافت.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tumultuous

  1. adjective confused
    Synonyms: agitated, boisterous, clamorous, disorderly, disturbed, excited, fierce, hectic, irregular, lawless, noisy, obstreperous, passionate, raging, rambunctious, raucous, restless, riotous, rowdy, rowdydowdy, rumbustious, stormy, termagant, turbulent, unrestrained, unruly, uproarious, violent, vociferous, wild
    Antonyms: calm, orderly, peaceful
  2. adjective confused; in an uproar
    Synonyms: agitated, boisterous, clamorous, disorderly, disturbed, excited, fierce, hectic, irregular, lawless, noisy, obstreperous, passionate, raging, rambunctious, raucous, restless, riotous, rowdy, rowdydowdy, rumbunctious, stormy, termagant, turbulent, unrestrained, unruly, uproarious, violent, vociferous, wild
    Antonyms: calm, orderly, peaceful

ارجاع به لغت tumultuous

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tumultuous» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tumultuous

لغات نزدیک tumultuous

پیشنهاد بهبود معانی