معنی tuner به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˈtuːnər ˈtjuːnə

معنی و نمونه‌جمله

noun

میزان‌کننده، میزان‌کننده موتور، پیچ میزان رادیو، وسیله تنظیم جریان برق و غیره، نواگر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- a piano tuner

- میزان‌کننده‌ی پیانو

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tuner

noun Someone who tunes pianos

Synonyms: piano tuner
noun An electronic receiver that detects and demodulates and amplifies transmitted signals

Synonyms: radio-receiver, receiving set, radio set, radio, wireless

ارجاع به لغت tuner

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «tuner» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tuner

لغات نزدیک tuner

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی