امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Turk

tɜːrk tɜːk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
ترک، اهل کشور ترکیه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- My friend is a proud Turk who loves traditional music.
- دوست من یک ترک سربلند است که عاشق موسیقی سنتی است.
- The Turk introduced us to delicious cuisine from Turkey.
- شخص ترک ما را با غذاهای خوش‌مزه‌ی ترکیه آشنا کرد.
noun countable
(قوم) ترک‌زبان
- Many a Turk has contributed to the history of Central Asia.
- بسیاری از قوم‌های ترک‌زبان در تاریخ آسیای مرکزی مشارکت داشته‌اند.
- In ancient times, a Turk was known for their skilled horsemanship.
- در زمان‌های قدیم، ترک‌زبان‌ها به اسب‌سواری ماهرانه معروف بودند.
noun countable
(turk) جوان جاه‌طلب، جوان مشتاق تغییر
- The turk inspired others to embrace new opportunities.
- جوان جاه‌طلب الهام‌بخش دیگران شد تا از فرصت‌های جدید استقبال کنند.
- His passion for social reform marked him as a true turk.
- اشتیاق او به اصلاحات اجتماعی، او را به‌عنوان یک جوان مشتاق تغییر واقعی مشخص کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت Turk

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «Turk» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/turk

لغات نزدیک Turk

پیشنهاد بهبود معانی