امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Twitch

twɪtʃ twɪtʃ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    twitched
  • شکل سوم:

    twitched
  • سوم‌شخص مفرد:

    twitches
  • وجه وصفی حال:

    twitching
  • شکل جمع:

    twitches

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive verb - intransitive adverb
( grass twitch =) تکان ناگهانی، ناگهان کشیدن، جمع شدن، به‌هم کشیدن، گره زدن، فشردن، پیچاندن، سرکوفت دادن، منقبض شدن، کشش، حرکت یا کشش ناگهانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- The horse's legs twitched twice and then he died.
- پاهای اسب دوبار وا خورد و سپس مرد.
- He developed a nervous twitch and began to wink constantly.
- او دچار تیک عصبی شد و شروع کرد به پلک زدن مداوم.
- a facial twitch
- تکان غیرارادی صورت
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد twitch

  1. verb have a spasm
    Synonyms: beat, blink, clasp, clutch, flutter, grab, grasp, grip, jerk, jiggle, jump, kick, lug, lurch, nip, pain, palpitate, pluck, pull, seize, shiver, shudder, snap, snatch, squirm, tic, tremble, tug, twinge, vellicate, yank

ارجاع به لغت twitch

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «twitch» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/twitch

لغات نزدیک twitch

پیشنهاد بهبود معانی