امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Two-sided

    tuːˈsaɪdɪd tuːˈsaɪdɪd
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective
    دوسویه، دوطرفه، دوجانبه، دارای دو جنبه

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    - The two-sided mirror allowed the detective to observe the suspect without being noticed.
    - آیینه‌ی دوطرفه به کارآگاه امکان می‌داد تا مظنون را بدون جلب توجه مشاهده کند.
    - The two-sided agreement between the two countries ensured fair trade and mutual benefits.
    - توافق دوجانبه‌ی بین دو کشور تجارت منصفانه و منافع متقابل را تضمین کرد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد two-sided

    1. adjective Capable of being reversed or used with either side out
      Synonyms: reversible
      Antonyms: nonreversible
    2. adjective Having two sides or parts
      Synonyms: bilateral

    ارجاع به لغت two-sided

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «two-sided» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/two-sided

    لغات نزدیک two-sided

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند