امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Unbox

ʌnˈbɑːks ʌnˈbɒks
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    unboxed
  • شکل سوم:

    unboxed
  • سوم‌شخص مفرد:

    unboxes
  • وجه وصفی حال:

    unboxing

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive
از جعبه بیرون آوردن، جعبه‌گشایی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- I can't wait to unbox my new smartphone tomorrow.
- من نمی‌توانم صبر کنم تا فردا گوشی هوشمند جدیدم را از جعبه بیرون آورم.
- He loves to unbox his latest gaming console on camera.
- او دوست دارد آخرین کنسول بازی خود را جلوی دوربین جعبه‌گشایی کند.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت unbox

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unbox» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unbox

لغات نزدیک unbox

پیشنهاد بهبود معانی