امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Uncanny

ʌnˈkæni ʌnˈkæni
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    uncannier
  • صفت عالی:

    uncanniest

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
غیر‌طبیعی، غریب، وهمی، جدی، زیرک

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- that politician's uncanny ability to anticipate future trends
- قدرت فوق‌العاده‌ی آن سیاست‌مدار در پیش‌بینی گرایش‌های آینده
- I had an uncanny feeling that someone was watching me.
- احساس مرموزی به من دست داده بود که کسی دارد مرا می‌پاید.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد uncanny

  1. adjective very strange, unusual
    Synonyms: astonishing, astounding, creepy, devilish, eerie, exceptional, extraordinary, fantastic, ghostly, ghoulish, incredible, inexplainable, inspired, magical, miraculous, mysterious, mystifying, preternatural, prodigious, queer, remarkable, scary, secret, singular, spooky, superhuman, supernatural, supernormal, supranormal, unearthly, unheard-of, unnatural, weird
    Antonyms: common, earthly, natural, usual

ارجاع به لغت uncanny

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «uncanny» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/uncanny

لغات نزدیک uncanny

پیشنهاد بهبود معانی