امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Unceasing

ʌnˈsiːsɪŋ ʌnˈsiːsɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

ایست‌ناپذیر، پیوسته، بی‌وقفه، مسلسل، پایان‌ناپذیر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unceasing

  1. adjective incessant
    Synonyms: ceaseless, constant, continual, continuous, day-and-night, endless, eternal, everlasting, lasting, never-ending, nonstop, permanent, perpetual, persistent, relentless, round-the-clock, steady, unending, uninterrupted, unyielding

ارجاع به لغت unceasing

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unceasing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unceasing

لغات نزدیک unceasing

پیشنهاد بهبود معانی