امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Underprivileged

ˌʌndərˈprɪvlɪdʒd ˌʌndəˈprɪvəlɪdʒd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
محروم از مزایای اجتماعی و اقتصادی، در مضیقه، تنگدست، کم‌امیتاز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد underprivileged

  1. adjective poor
    Synonyms: badly off, depressed, deprived, destitute, disadvantaged, down and out, handicapped, hapless, hard up, have-not, ill-fated, ill-starred, impoverished, indigent, in dire straits, in need, in want, needy, unfortunate, unlucky
    Antonyms: privileged, rich, wealthy

ارجاع به لغت underprivileged

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «underprivileged» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/underprivileged

لغات نزدیک underprivileged

پیشنهاد بهبود معانی