امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Undertook

American: ˌʌndərˈtʊk ˌʌndəˈtʊk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل سوم:

    undertaken
  • سوم‌شخص مفرد:

    undertakes
  • وجه وصفی حال:

    undertaking

معنی

verb - transitive verb - intransitive
زمان گذشته‌ی: undertake

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد undertook

  1. verb Accept as a challenge
    Synonyms: tackled, initiated, started, shouldered, launched, commenced, began, strove, opened, moved, tried, seized, staked, sought, hazarded, instituted, pledged, promised, performed, ventured, overtook, attempted, engaged, guaranteed, volunteered, inaugurated, granted, offered, executed, entered, endeavored, dared, embarked, covenanted, contracted, committed, assumed, accepted, approached
  2. verb Promise to do or accomplish
    Synonyms: guaranteed, promised, pledged, contracted, engaged
    Antonyms: forgot, abstained
  3. verb To take upon oneself
    Synonyms: tackled, shouldered, incurred, assumed

ارجاع به لغت undertook

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «undertook» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/undertook

لغات نزدیک undertook

پیشنهاد بهبود معانی