امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Undesirable

    ˌʌndɪˈzaɪrəbl ˌʌndɪˈzaɪərəbl
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • صفت تفضیلی:

      more undesirable

    • صفت عالی:

      most undesirable

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    adjective C2
    ناخواستنی، نامطلوب، ناخوشایند، ناخواسته، ناخواست

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    - inflation and other undesirable phenomena.
    - تورم و دیگر پدیده‌های نامطلوب.
    - the deportation of undesirable aliens.
    - اخراج خارجیان ناخواسته.
    noun
    عنصر نامطلوب، آدم ناخوانده
    - criminals and other undesirables.
    - جنایتکاران و عناصر نامطلوب دیگر.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد undesirable

    1. adjective offensive, unacceptable
      Synonyms:
      unacceptable unwanted unwelcome displeasing unlikable unpopular annoying disagreeable objectionable unattractive unsatisfactory troublesome inconvenient distasteful repugnant loathsome abominable rejected unsuitable useless defective bothersome dreaded loathed to be avoided inadmissible insufferable unpleasing unsavory unwished for scorned shunned outcast out of place icky inexpedient unsought incommodious obnoxious repellent
      Antonyms:
      acceptable desirable pleasing appealing savory

    ارجاع به لغت undesirable

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «undesirable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/undesirable

    لغات نزدیک undesirable

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دودگیر دور از جاده دور از مد نظر دور افتاده کردن دور زدن یک مانع دور سر گردانی دور لگام دوران انتقاد دوران زوال دوران کیهان دوران خدمت نظام دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون دورفتاده دورنما مانند دوره فروشی کردن دورگه شدگی دورین دوزندگی کردن دوست خواهروار دوطرفگی