امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Undisturbed

    ˌʌndɪˈstɜrːbd ˌʌndɪˈstɜːbd
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • صفت تفضیلی:

      more undisturbed

    • صفت عالی:

      most undisturbed

    معنی‌ها

    adjective
    غیرمختل، مختل‌نشده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    adjective
    غیر مختل، مختل نشده
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد undisturbed

    1. adjective
      Synonyms: placid, calm, even, unruffled, settled, untroubled, untouched, unfretted, peaceful, smooth, regular, quiet, serene, uninterrupted, tranquil, undistracted, unplagued, unmoved, untormented, unvexed
      Antonyms: troubled, disturbed, vexed

    ارجاع به لغت undisturbed

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «undisturbed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/undisturbed

    لغات نزدیک undisturbed

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند