امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Unfriendly

ʌnˈfrendli ʌnˈfrendli
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    unfriendlies
  • صفت تفضیلی:

    more unfriendly
  • صفت عالی:

    most unfriendly

معنی و نمونه‌جمله

adjective adverb B1
ناهمراه، غیردوستانه، نامساعد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- He welcomed us in a very unfriendly manner.
- با روشی بسیار غیردوستانه از ما استقبال کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unfriendly

  1. adjective nasty, hostile
    Synonyms: acrimonious, against, alien, aloof, antagonistic, antisocial, censorious, chilly, cold, combative, competitive, conflicting, contrary, disaffected, disagreeable, distant, estranged, grouchy, grudging, gruff, hateful, ill-disposed, inauspicious, inhospitable, inimical, malicious, malignant, misanthropic, not on speaking terms, opposed, opposite, quarrelsome, sour, spiteful, surly, uncharitable, uncongenial, unfavorable, unneighborly, unpropitious, unsociable, vengeful, warlike
    Antonyms: approachable, friendly, kind, nice, sociable

ارجاع به لغت unfriendly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unfriendly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unfriendly

لغات نزدیک unfriendly

پیشنهاد بهبود معانی