امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Ungenerous

    ʌnˈdʒenərəs ʌnˈdʒenərəs
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective
    پست، لئیم، خسیس، بی‌سخاوت، بی‌گذشت

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    - an ungenerous act
    - عمل حاکی از خست
    - His ungenerous remarks about his late friend.
    - اظهارات ناجوانمردانه‌ی او درباره‌ی دوست مرحومش.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد ungenerous

    1. adjective Lacking in magnanimity; - Times Litt. Sup.
      Synonyms: stingy, close, grudging, harsh, uncharitable, illiberal, meanspirited, mean, miserly, narrow, petty, selfish, shabby, small, sordid
      Antonyms: generous

    ارجاع به لغت ungenerous

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «ungenerous» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ungenerous

    لغات نزدیک ungenerous

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند