معنی unimproved به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˌəˌnɪmˈpruːvd ˌəˌnɪmˈpruːvd

معنی‌ها و نمونه‌جمله

adjective

بهسازی‌نشده، اصلاح‌نشده، برای کشاورزی آماده نشده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- unimproved land

- زمین آماده‌نشده برای کشاورزی

adjective

(سلامتی) بهبود نیافته، خوب نشده

adjective

خوب به‌کار نرفته

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unimproved

adjective Not smooth

Synonyms: ordinary, in a natural state, untutored
adjective Not made more desirable or valuable or profitable; especially not made ready for use or marketing

Antonyms: improved

ارجاع به لغت unimproved

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «unimproved» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unimproved

لغات نزدیک unimproved

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی