امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Unique

juːˈniːk juːˈniːk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more unique
  • صفت عالی:

    most unique

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective B2
یکتا، یگانه، منحصر‌به‌فرد، بیتا، بی‌همتا، بی‌مانند، بی‌نظیر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- She has a unique style of painting that no one else can replicate.
- او سبک نقاشی منحصربه‌فردی دارد که کسی نمی‌تواند آن را شبیه‌سازی کند.
- The architecture of this building is quite unique.
- معماری این ساختمان واقعاً بی‌نظیر است.
- a unique specimen
- یک نمونه‌ی منحصربه‌فرد
- a unique achievement
- موفقیت بی‌نظیر
- Every human being is unique.
- هر انسانی منحصر‌به‌فرد است.
- a woman of unique talents
- زنی دارای استعدادهای منحصر‌به‌فرد
نمونه‌جمله‌های بیشتر
adjective
خارق‌العاده، نادر، فوق‌العاده، غریب
- a unique opportunity
- فرصتی فوق‌العاده
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unique

  1. adjective alone, singular
    Synonyms: different, exclusive, individual, lone, one, one and only, onliest, only, particular, rare, separate, single, solitary, solo, sui generis, uncommon, unexampled
    Antonyms: common, commonplace, normal, usual
  2. adjective one-of-a-kind; without equal
    Synonyms: anomalous, best, exceptional, extraordinary, far-out, incomparable, inimitable, matchless, most, nonpareil, novel, only, peerless, primo, rare, singular, something else, special, standout, strange, uncommon, unequaled, unexampled, unimaginable, unmatched, unparagoned, unparalleled, unprecedented, unreal, unrivaled, utmost, weird
    Antonyms: like, similar, standard, trite

لغات هم‌خانواده unique

ارجاع به لغت unique

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unique» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unique

لغات نزدیک unique

پیشنهاد بهبود معانی