معنی unlettered به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˌʌnˈletəd ˌʌnˈletəd

معنی

adjective

بی‌سواد، درس‌نخوانده، نادان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unlettered

adjective Having little acquaintance with writing

Synonyms: analphabetic
adjective Uneducated in general; lacking knowledge or sophistication

Synonyms: ignorant, nescient, unlearned

ارجاع به لغت unlettered

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «unlettered» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unlettered

لغات نزدیک unlettered

- unless
- unless i am mistaken
- unlettered
- unlicked
- unlike

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

glasses glass ticket taxi wheel boat water pail cafe trousers bedroom table nose bird elephant box money towel