امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Unlikely

ʌnˈlaɪkli ʌnˈlaɪkli
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more unlikely
  • صفت عالی:

    most unlikely

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective B1
غیرمحتمل، نامحتمل، بعید، دور از تصور

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- Rain is unlikely in July.
- در ماه ژوئیه باران غیر محتمل است.
- His success seemed very unlikely.
- موفقیت او بسیار بعید به‌ نظر می‌رسید.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unlikely

  1. adjective not probable
    Synonyms: absurd, contrary, doubtful, dubious, faint, implausible, improbable, inconceivable, incredible, not likely, out of the ordinary, outside chance, questionable, rare, remote, slight, strange, unbelievable, unconvincing, unheard-of, unimaginable, untoward
    Antonyms: imaginable, likely, probably

Collocations

ارجاع به لغت unlikely

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unlikely» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unlikely

لغات نزدیک unlikely

پیشنهاد بهبود معانی