امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Unmitigated

ʌnˈmɪtɪɡeɪtɪd ʌnˈmɪtɪɡeɪtɪd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
کامل، کاسته‌نشده، تخفیف‌نیافته

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- unmitigated suffering
- رنج بی‌امان
- He is an unmitigated fool.
- او یک ابله تمام عیار است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unmitigated

  1. adjective absolute, pure
    Synonyms: arrant, austere, clear-cut, complete, consummate, damned, downright, gross, intense, oppressive, out-and-out, outright, perfect, persistent, rank, relentless, rigid, severe, sheer, simple, straight-out, thorough, thoroughgoing, unabated, unabridged, unadulterated, unalleviated, unbending, unbroken, undiluted, unmixed, unqualified, unrelieved, utter
    Antonyms: imperfect, mixed

ارجاع به لغت unmitigated

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unmitigated» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unmitigated

لغات نزدیک unmitigated

پیشنهاد بهبود معانی