معنی unopened به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ʌnˈoʊpnd ʌnˈəʊpənd

آخرین به‌روزرسانی: ۱۲ آذر ۱۴۰۲

صفت تفضیلی:
more unopened
صفت عالی:
most unopened

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

بازنشده، ناگشوده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- The unopened can of soup expired years ago and should be thrown away.

- قوطی بازنشده‌ی سوپ سال‌ها پیش منقضی شده بود و باید دور ریخته شود.

- I found a box of unopened letters in the attic.

- در اتاق زیرشیروانی جعبه‌ای از نامه‌های ناگشوده را پیدا کردم.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت unopened

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «unopened» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unopened

لغات نزدیک unopened

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند