امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Unshaped

American: ʌnˈʃeɪpt British: ʌnˈʃeɪpt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
( unshapen ) بی‌شکل، شکل‌نگرفته، گستاخ، وحشی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unshaped

  1. adjective Having no distinct shape
    Synonyms: amorphous, formless, inchoate, shapeless, unformed, unshapen

ارجاع به لغت unshaped

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unshaped» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unshaped

لغات نزدیک unshaped

پیشنهاد بهبود معانی