امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Unsuspected

    ˌʌnsəˈspektəd ˌʌnsəˈspektɪd
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها

    adjective
    بری از سوءظن، نامشکوک، نامظنون

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    adjective
    غیر محتمل، غیر متصور، پیشبینی نشده، غیر منتظره
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد unsuspected

    1. adjective Undisputed
      Synonyms: trusted, uncontested, approved
    2. adjective Unknown
      Synonyms: inconceived, unprecedented, improbable
    3. adjective Not suspected or believed likely
      Antonyms: suspected

    ارجاع به لغت unsuspected

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «unsuspected» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unsuspected

    لغات نزدیک unsuspected

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار