امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Untrained

ˌʌnˈtreɪnd ˌʌnˈtreɪnd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
آموزش ندیده، بی‌مهارت، بی‌تجربه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد untrained

  1. adjective Not disciplined or conditioned or made adept by training
    Synonyms: green, ignorant, inexperienced, novice, inexpert, amateurish, new, illiterate, nescient, raw, uncultivated, undisciplined, uneducated, unprepared, unqualified, unskilled, untamed, untaught, untutored, wild
    Antonyms: trained

ارجاع به لغت untrained

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «untrained» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/untrained

لغات نزدیک untrained

پیشنهاد بهبود معانی