امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Update

ʌpˈdeɪt ʌpˈdeɪt ʌpˈdeɪt ʌpˈdeɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    updated
  • شکل سوم:

    updated
  • سوم شخص مفرد:

    updates
  • وجه وصفی حال:

    updating
  • شکل جمع:

    updates

معنی‌ها و نمونه‌جمله

noun verb - transitive adverb B2
به‌روز‌رسانی، جدید کردن، به‌صورت امروزی در‌آوردن
noun verb - transitive adverb
به هنگام در آوردن
- The files must be updated.
- پرونده‌ها باید به روز آورده شوند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد update

  1. verb bring up to date
    Synonyms: amend, modernize, refresh, refurbish, rejuvenate, renew, renovate, restore, revise
    Antonyms: antique, make old

ارجاع به لغت update

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «update» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/update

لغات نزدیک update

پیشنهاد بهبود معانی