امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Upshot

ˈʌpʃɑːt ˈʌpʃɒt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun
نتیجه، حاصل، خلاصه، آخرین شماره، سرانجام

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- The upshot of this disagreement was the growth of hostility.
- زیاد شدن خصومت پیامد این عدم‌توافق بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد upshot

  1. noun end result
    Synonyms: aftereffect, aftermath, burden, climax, completion, conclusion, consequence, core, culmination, denouement, development, effect, end, ending, event, eventuality, finale, finish, gist, issue, meaning, meat, outcome, payoff, pith, purport, result, sense, sequel, substance, termination, thrust
    Antonyms: cause, origin, source

ارجاع به لغت upshot

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «upshot» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/upshot

لغات نزدیک upshot

پیشنهاد بهبود معانی