امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Upstairs

ʌpˈsterz ˌʌpˈsteəz
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective adverb A2
(به‌سمت یا در) طبقه‌ی بالا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- an upstairs bedroom
- اتاق‌خواب طبقه‌ی بالا
- I’ll be upstairs if you need me.
- اگر به من نیاز داشته باشید، من در طبقه‌ی بالا خواهم بود.
noun singular
طبقه‌ی بالا، بالاخانه، طبقه‌ی فوقانی
- The house has three rooms downstairs and four rooms upstairs.
- منزل در طبقه‌ی پایین سه اتاق و در طبقه‌ی بالا چهار اتاق دارد.
- The kids are playing in the upstairs.
- بچه‌ها در طبقه‌ی بالا بازی می‌کنند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد upstairs

  1. noun The space in a building between two floors
    Synonyms: the upper story, the penthouse, the sleeping apartments, the rooms above the ground floor
  2. adjective On or of upper floors of a building
    Synonyms: in the upper story, on an upper floor, overhead, upstair, above, up the steps
    Antonyms: downstairs
  3. adverb On a floor above
    Synonyms: up the stairs, on a higher floor
    Antonyms: downstairs

Idioms

  • kick upstairs

    (عامیانه) به شغل بالاتر، ولی کم‌قدرت‌تر و کم‌مسئولیت‌تری ارتقا دادن

    (عامیانه) مقام بلند‌پایه، ولی کم‌قدرت به کسی دادن

ارجاع به لغت upstairs

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «upstairs» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/upstairs

لغات نزدیک upstairs

پیشنهاد بهبود معانی