امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Upstream

    ˌʌpˈstriːm ˌʌpˈstriːm
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective adverb
    بالای رودخانه، نزدیک به سرچشمه، مخالف جریان رودخانه

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    - The boat went upstream.
    - قایق درخلاف جهت رودخانه حرکت می‌کرد.
    - an upstream village
    - دهکده‌ای در بالارود
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد upstream

    1. adjective In the direction against a stream's current
      Antonyms: downstream
    2. adverb Toward the source or against the current
      Synonyms: upriver
      Antonyms: downriver, downstream

    ارجاع به لغت upstream

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «upstream» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/upstream

    لغات نزدیک upstream

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند