امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Upsurge

ˈʌpsɜrːdʒ ˈʌpsɜːdʒ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun verb - intransitive adverb
به‌سوی بالا موج زدن، صعود ناگهانی، قیام فوری و ناگهانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد upsurge

  1. verb To make or become greater or larger
    Synonyms: increase, aggrandize, amplify, augment, boost, build, build up, burgeon, enlarge, escalate, expand, extend, grow, magnify, mount, multiply, proliferate, rise, run up, snowball, soar, swell, wax, beef up
  2. noun The act of increasing or rising
    Synonyms: increase, upswing, rise, upturn, aggrandizement, amplification, augment, augmentation, boost, advance, buildup, enlargement, surge, escalation, boom, growth, hike, rush, improvement, jump, multiplication, proliferation, raise, recovery, swell, spate

ارجاع به لغت upsurge

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «upsurge» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/upsurge

لغات نزدیک upsurge

پیشنهاد بهبود معانی