امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Urban

    ˈɜrːbn ˈɜːbən
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • صفت تفضیلی:

      more urban

    • صفت عالی:

      most urban

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective B2
    شهری، مدنی، اهل شهر، شهرنشین

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری
    - On this map, urban areas are shown in grey.
    - مناطق شهری در این نقشه با رنگ خاکستری نشان داده شده‌اند.
    - Crime rates are significantly higher in urban areas.
    - میزان وقوع جرم به‌طور چشمگیری در مناطق شهری بالاتر است.
    - Urban life
    - زندگی شهری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد urban

    1. adjective city
      Synonyms: burghal, central, citified, civic, civil, downtown, inner-city, metropolitan, municipal, nonrural, oppidan, popular, public, town, village
      Antonyms: country, rural, suburban

    ارجاع به لغت urban

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «urban» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/urban

    لغات نزدیک urban

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند