امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Urchin

ˈɜrːtʃɪn ˈɜːtʃɪn
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

همچنین در معنای سوم می‌توان از sea urchin به‌جای urchin استفاده کرد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
قدیمی (بچه‌ی) بدذات، شیطان، ژنده‌پوش، خیابانی، کثیف، شلخته
- The little urchin ran through the muddy puddles, laughing gleefully.
- بچه‌ی شلخته‌ی کوچولو از میان گودال‌های گل‌آلود دوید و با خوشحالی می‌خندید.
- The urchin begged for scraps of food outside the bakery.
- بچه‌ی خیابانی بیرون از شیرینی‌پزی برای تکه‌های غذا التماس کرد.
noun countable
جانورشناسی قدیمی جوجه‌تیغی، خارپشت
- Children found a colorful urchin.
- بچه‌ها یک جوجه‌تیغی رنگارنگ پیدا کردند.
- The spiky urchin curled into a ball, protecting itself from predators.
- خارپشت خاردار به شکل توپ در آمد و از خود در برابر شکارچیان محافظت کرد.
noun countable
جانورشناسی توتیای دریایی، خارپشت دریایی
- The urchin nestled among the rocks, its spines glistening in the sunlight.
- توتیای دریایی در میان صخره‌ها لانه کرده بود و خارهایش زیر نور خورشید می‌درخشیدند.
- The chef prepared a gourmet dish featuring fresh urchin.
- سرآشپز یک غذای لذیذ را آماده کرد که شامل خارپشت دریایی تازه بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد urchin

  1. noun mischievious youngster
    Synonyms: brat, cub, dickens, gamin, imp, juvenile delinquent, punk, pup, ragamuffin, waif

ارجاع به لغت urchin

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «urchin» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/urchin

لغات نزدیک urchin

پیشنهاد بهبود معانی