امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Vacillation

ˌvæsəˈleɪʃn̩ ˌvæsɪˈleɪʃn̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

noun
نوسان، حرکت نوسانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
noun
تردید، دودلی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد vacillation

  1. noun Swaying
    Synonyms: swing, vibration, fluctuation, swinging
  2. noun Indecision
    Synonyms: indecision, irresolution, hesitation, timidity, hesitancy, indecisiveness, irresoluteness, pause, shilly-shally, tentativeness, inconstancy, timidness, to-and-fro, wavering

ارجاع به لغت vacillation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «vacillation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/vacillation

لغات نزدیک vacillation

پیشنهاد بهبود معانی