امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Valance

ˈvæləns ˈvæləns
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    valances

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
لبه آویخته کلاه یا سرپوش، نیم‌پرده، والان، لب‌آویز
- I bought a new valance to match the curtains.
- یک والان جدید خریدم که به پرده‌ها بیاید.
- She sewed a beautiful valance for her daughter's bedroom window.
- او یک والان برای پنجره‌ی اتاق خواب دخترش دوخت.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد valance

  1. noun A decorative framework to conceal curtain fixtures at the top of a window casing
    Synonyms: cornice, valance board, pelmet

ارجاع به لغت valance

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «valance» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/valance

لغات نزدیک valance

پیشنهاد بهبود معانی