امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Vane

veɪn veɪn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    vanes

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
بادنما، پره، (مجازاً) کسی یا چیزی که به آسانی قابل حرکت و جنبش باشد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- the vanes of a turbine
- پره‌های توربین
- the vanes of a windmill
- پره‌های آسیاب بادی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد vane

  1. noun Flat surface that rotates and pushes against air or water
    Synonyms: weather-vane, weathercock, blade, fan, weathervane, wind gauge, feather, wind vane
  2. noun The flattened weblike part of a feather consisting of a series of barbs on either side of the shaft
    Synonyms: web

ارجاع به لغت vane

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «vane» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/vane

لغات نزدیک vane

پیشنهاد بهبود معانی