امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Vantage

    ˈvæntədʒ ˈvɑːntɪdʒ
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      vantages

    معنی

    noun
    برتری، بهتری، مزیت، تفوق، فرصت

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد vantage

    1. noun a factor conducive to superiority and success
      Synonyms:
      advantage start head start odds handicap
    1. noun a dominating position, as in a conflict
      Synonyms:
      advantage superiority edge upper hand better draw jump drop bulge inside track
      Antonyms:
      disadvantage
    1. noun the position from which something is observed or considered
      Synonyms:
      viewpoint standpoint point of view angle outlook eye slant

    ارجاع به لغت vantage

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «vantage» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/vantage

    لغات نزدیک vantage

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دودگیر دور از جاده دور از مد نظر دور افتاده کردن دور زدن یک مانع دور سر گردانی دور لگام دوران انتقاد دوران زوال دوران کیهان دوران خدمت نظام دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون دورفتاده دورنما مانند دوره فروشی کردن دورگه شدگی دورین دوزندگی کردن دوست خواهروار دوطرفگی