امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Vaporize

    ˈveɪpəraɪz ˈveɪpəraɪz
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      vaporized

    • شکل سوم:

      vaporized

    • سوم‌شخص مفرد:

      vaporizes

    • وجه وصفی حال:

      vaporizing

    معنی و نمونه‌جمله

    verb - intransitive adverb
    تبخیر کردن، تبخیر شدن، بخارشدن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    - The benzene vaporized and formed a huge cloud of gas.
    - بنزین تبخیر شد و یک ابر عظیمی از گاز را تشکیل داد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد vaporize

    1. verb To pass off as vapor, especially when heated
      Synonyms: boil away, evaporate, vanish, zap, volatilize, fly
    2. verb Lose or cause to lose liquid by vaporization leaving a more concentrated residue
      Synonyms: evaporate, vaporise, exhale, aerate, sublimate, boil, gasify, condense, volatize, dissipate, aerify

    ارجاع به لغت vaporize

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «vaporize» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/vaporize

    لغات نزدیک vaporize

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی