امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Verifiable

    ˈverəˌfaɪəbl̩ ˈverɪfaɪəbl̩ ˈverɪfaɪəbl̩
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • صفت تفضیلی:

      more verifiable

    • صفت عالی:

      most verifiable

    معنی‌ها

    adjective
    قابل رسیدگی، قابل تصدیق و تأیید

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    adjective
    قابل بازبینی، تحقیق‌پذیر
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد verifiable

    1. adjective Capable of being tested (verified or falsified) by experiment or observation
      Synonyms: provable, susceptible of proof, confirmable, correct, falsifiable

    ارجاع به لغت verifiable

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «verifiable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/verifiable

    لغات نزدیک verifiable

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی