امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Veritable

ˈverətəbl ˈverətəbl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more veritable
  • صفت عالی:

    most veritable

معنی و نمونه‌جمله

adjective
واقعی، به‌تحقیق، به‌حقیقت، قابل اثبات حقیقت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- a veritable feast
- یک جشن حسابی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد veritable

  1. adjective authentic
    Synonyms: actual, bona fide, factual, for real, genuine, indubitable, kosher, legit, real, true, undoubted, unquestionable, very
    Antonyms: fake, false, unreal

ارجاع به لغت veritable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «veritable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/veritable

لغات نزدیک veritable

پیشنهاد بهبود معانی