امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Vertebrate

    ˈvɜrːt̬əbrət ˈvɜːtəbrət / / -breɪt
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      vertebrates

    معنی

    noun adjective
    ( vertebral ، vertebra ) استوی، مهره، فقره، (کالبدشناسی) استخوان‌های مهره، بندها

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد vertebrate

    1. adjective Having a backbone or spinal column
      Synonyms: vertebral, of the Vertebrata, having a spinal column
      Antonyms: invertebrate
    2. noun Animals having a bony or cartilaginous skeleton with a segmented spinal column and a large brain enclosed in a skull or cranium
      Synonyms: craniate

    ارجاع به لغت vertebrate

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «vertebrate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/vertebrate

    لغات نزدیک vertebrate

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی