امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Vested

    American: ˈvestɪd British: ˈvestɪd
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله

    adjective
    قطعی، بی‌شرط، مقرر، مستقر، پوشانده شده یادارا

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    - a vested right
    - حق مسلم
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد vested

    1. adjective Clothed
      Synonyms: dressed, robed, outfitted
    2. adjective Absolute
      Synonyms: fixed, settled, complete

    ارجاع به لغت vested

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «vested» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/vested

    لغات نزدیک vested

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    glasses glass ticket taxi wheel boat water pail cafe trousers bedroom table nose bird elephant box money towel