امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Victory

ˈvɪktri ˈvɪktri
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    victories

معنی و نمونه‌جمله

noun B2
پیروزی، فیروزی، ظفر، فتح، نصرت، فتح و ظفر، غلبه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- victory in war
- پیروزی در جنگ
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد victory

  1. noun win, success
    Synonyms: achievement, advantage, ascendancy, bull’s-eye, clean sweep, conquest, control, defeat, defeating, destruction, dominion, feather in cap, gain, grand slam, hit, hole in one, killing, laurels, mission accomplished, overthrow, prize, subjugation, superiority, supremacy, sweep, the gold, triumph, upper hand, upset, winning
    Antonyms: defeat, failure, forfeit, loss

ارجاع به لغت victory

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «victory» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/victory

لغات نزدیک victory

پیشنهاد بهبود معانی