امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Vignette

vɪˈnjet vɪˈnjet
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun verb - transitive
عکس، تصویر، شکل
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد vignette

  1. noun A design
    Synonyms: sketch, engraving, headpiece
  2. noun A story
    Synonyms: sketch, scenario, story, scene, anecdote, picture, novelette

ارجاع به لغت vignette

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «vignette» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/vignette

لغات نزدیک vignette

پیشنهاد بهبود معانی