امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Villeinage

    American: ˈvɪlɪnɪdʒ British: ˈvɪlɪnɪdʒ
    آخرین به‌روزرسانی:

    توضیحات

    سه حالت نوشتاری دیگر این لغت villainage و villenage و villanage است.

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun
    رعیتی، ارباب رعیتی، مالکیت رعیت (در اروپای قرون وسطی)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - villenage system
    - نظام رعیتی
    - During the medieval period, villenage was a common form of servitude in which villeins were obligated to work on their lord's land.
    - در دوران قرون وسطی، ارباب رعیتی شکل رایجی از بردگی بود که در آن رعیت‌ها موظف بودند روی زمین اربابان خود کار کنند.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد villeinage

    1. noun A state of subjugation to an owner or master
      Synonyms: bondage, enslavement, helotry, serfdom, servileness, servility, servitude, slavery, thrall, thralldom, yoke
    2. noun The legal status or condition of servitude of a villein or feudal serf
      Synonyms: villainage

    ارجاع به لغت villeinage

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «villeinage» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/villeinage

    لغات نزدیک villeinage

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی