امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Vinegarish

    ˈvɪnɪgərɪʃ ˈvɪnɪgərɪʃ
    آخرین به‌روزرسانی:

    توضیحات

    همچنین می‌توان از vinegary به‌ جای vinegarish استفاده کرد.

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective
    ترش‌رو، اخمو، بداخم، بدعنق، تندمزاج، عبوس، کج‌خلق، خشمگین

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - The vinegarish tone of her voice made it clear she was not in a good mood.
    - لحن خشمگین صدایش نشان می‌داد که حالش خوب نیست.
    - His vinegarish comments were uncalled for and hurtful.
    - نظرات خشگین او غیرقابل قبول و آزاردهنده بود.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد vinegarish

    1. adjective Having a sour disposition; ill-tempered
      Synonyms: acetous, vinegary, acerbic, acetic, acetose, acid, biting, bitter, pungent, sour, tart

    ارجاع به لغت vinegarish

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «vinegarish» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/vinegarish

    لغات نزدیک vinegarish

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی