امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Virulent

ˈvɪrələnt ˈvɪrələnt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
فراگیر، مسری، بیماری‌زا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- The mosquitoes were virulent.
- پشه‌ها بیماری‌زا بودند.
- The outbreak of the virulent virus caught the health authorities off guard.
- شیوع ویروس فراگیر، مقامات بهداشتی را غافل‌گیر کرد.
adjective formal
خصومت‌آمیز، خصمانه، تند، جنجالی، کینه‌ای
- virulent hostilities
- خصومت‌های کینه‌ای
- She faced virulent criticism for her controversial opinions on social media.
- او به‌دلیل نظرات جنجالی خود در رسانه‌های اجتماعی با انتقاد شدید روبه‌رو شد.
adjective
زهرآگین، سم‌دار، مرگبار، کشنده
- The snake's virulent bite can be fatal if not treated immediately.
- نیش زهرآگین مار درصورت عدم درمان فوری می‌تواند کشنده باشد.
- The virulent nature of the toxin made it a serious threat to wildlife.
- ماهیت کشنده‌ی این سم، آن را به تهدیدی جدی برای حیات‌وحش تبدیل کرده است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد virulent

  1. adjective poisonous, lethal
    Synonyms: baneful, deadly, destructive, fatal, harmful, infective, injurious, malign, malignant, mephitic, pernicious, poison, septic, toxic, toxicant, unhealthy, unwholesome, venomous
    Antonyms: harmless, healthy, nonpoisonous
  2. adjective hostile
    Synonyms: acrimonious, antagonistic, bitter, cutting, hateful, malevolent, malicious, rancorous, resentful, scathing, sharp, spiteful, splenetic, stabbing, unfriendly, venomous, vicious, vindictive, vitriolic
    Antonyms: gentle, kind, nice

ارجاع به لغت virulent

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «virulent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/virulent

لغات نزدیک virulent

پیشنهاد بهبود معانی