امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Viscosity

ˌvɪˈskɑːsəti vɪsˈkɒsɪti
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
فیزیک ویسکوزیته، گران‌روی، چسبناکی، لزجی، چسبندگی، نوچی، چسبانی
- The viscosity of this oil is too high for the machine to operate efficiently.
- ویسکوزیته‌ی این روغن برای کارکرد موثر دستگاه بسیار زیاد است.
- Increasing the temperature reduces the viscosity of the liquid, making it easier to flow.
- افزایش دما گران‌روی مایع را کاهش می‌دهد و جریان آن را آسان می‌کند.
noun
فیزیک ضریب ویسکوزیته (معمولاً با نماد “η” نشان داده می‌شود و نشان‌دهنده‌ی مقاومت یک مایع در برابر جریان و تغییر شکل است.)
- Increasing the temperature reduces the viscosity of many liquids.
- افزایش دما باعث کاهش ضریب ویسکوزیته‌ی بسیاری از مایعات می‌شود.
- The syrup's thick and sticky consistency indicates a high viscosity.
- محلول غلیظ و چسبناک شربت نشان‌دهنده ضریب ویسکوزیته‌ی زیاد است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد viscosity

  1. noun The physical property of being viscous
    Synonyms: viscidity, stickiness, glutinousness, mucosity, viscousness, sliminess

ارجاع به لغت viscosity

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «viscosity» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/viscosity

لغات نزدیک viscosity

پیشنهاد بهبود معانی