امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Visionary

ˈvɪʒeri ˈvɪʒənri
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    visionaries
  • صفت تفضیلی:

    more visionary
  • صفت عالی:

    most visionary

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - intransitive adjective
رؤیایی، خیالی، تصور غیر‌عملی، نظری، وابسته به دلایل نظری، رؤیابین، الهامی، رؤیا‌گرای

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- a visionary world of wealth and prosperity
- دنیای رؤیایی ثروت و رونق
- a visionary scheme
- نقشه‌ا‌ی غیرعملی
- An old visionary who predicted the famine.
- غیب‌گوی کهنسالی که قحطی را پیش‌بینی کرد.
- They laughed and called him a visionary.
- آنان خندیدند و او را خیالباف نامیدند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد visionary

  1. adjective idealized, romantic
    Synonyms: abstracted, ambitious, astral, chimerical, daydreaming, delusory, dreaming, dreamy, exalted, fanciful, fantastic, grandiose, ideal, idealist, idealistic, illusory, imaginary, impractical, in the clouds, introspective, lofty, musing, noble, otherworldly, pretentious, prophetic, quixotic, radical, speculative, starry-eyed, unreal, unrealistic, unworkable, unworldly, utopian
    Antonyms: practical, real, realistic, unromantic
  2. noun person who dreams, is idealistic
    Synonyms: castle-builder, daydreamer, Don Quixote, dreamer, enthusiast, idealist, mystic, prophet, romancer, romantic, seer, stargazer, theorist, utopian, zealot
    Antonyms: realist

ارجاع به لغت visionary

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «visionary» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/visionary

لغات نزدیک visionary

پیشنهاد بهبود معانی