امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Vividly

ˈvɪvɪdli ˈvɪvɪdli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adverb B2
به‌طور واضح، به‌وضوح، به‌طور روشن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- The traumatic event is still vividly etched in my mind.
- این رویداد آسیب‌زا هنوز به‌وضوح در ذهنم حک شده است.
- The horror movie was so terrifying that the gruesome scenes were vividly etched in my mind for days.
- این فیلم ترسناک آن‌قدر ترسناک بود که صحنه‌های وحشتناک آن به‌طور واضح چندین روز در ذهن من نقش بسته بود.
adverb
به‌طور روشن (رنگ و نور و غیره)
- The sunset painted the sky vividly with shades of orange, pink, and purple.
- غروب خورشید آسمان را با سایه‌های نارنجی، صورتی و بنفش به‌طور روشن رنگ‌آمیزی کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد vividly

  1. adjective Clearly
    Synonyms: distinctly, strongly, sharply
  2. adjective With brightness and color
    Synonyms: glowingly, strikingly, flamingly

لغات هم‌خانواده vividly

  • noun
    vivid
  • adverb
    vividly

ارجاع به لغت vividly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «vividly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/vividly

لغات نزدیک vividly

پیشنهاد بهبود معانی